روحیه کارمندی
این چندمین بار است که همچین چیزی را می شنوم. یعنی چندبار قبل هم با همکاران خودم همین صحبت شده بود. به نظرم این بدترین توجیهی است که یک آدم می تواند در مورد مواجه شدن با شرایط و مشکلات کاری اش بیان کند. واقعا اگر در کار مشکل دارید و دیدتان به همکاران تان مثبت نیست و از همه بدتان می آید، اصلا به این معنی نیست که شما روحیه کارمندی ندارید. یا کارتان را دوست ندارید، یا مسیر شغلی تان را درست انتخاب نکردید یا ... .
اینکه چقدر یک نفر می تواند با اتکا به این جمله شرایط کاری را برای خودش، برای گروهی که در آن کار می کند سخت می کند، بماند، مهمتر از آن تاثیری است که در انجام کارها و مسئولیت های آن فرد می گذارد. وقتی به کاری که می کنید اعتقاد نداشته باشید قطعا برای پیدا کردن راه حل های مشکلات آن هم تلاشی نمی کنید. وقتی مدام به خودت بگویی روحیه کارمندی نداری، نمی توانی برای برقراری ارتباط با دیگران بکوشی.
من واقعا تنها حرفی که به این آدم ها می زنم اینه که برین کار خودتون رو راه بندازید. اگر روحیه کارمندی ندارید، پس احتمالا روحیه کارآفرینی باید داشته باشید. خب بسم الله. شروع کنید. اینطوری معلوم می شود روحیه کارمندی نداشتن واقعی است یا تنها توجیهی است برای شرایط کاری افراد.