اسطوره ای به نام مدیر

یک چالشی همیشه با مدیریت داشتم و آن اینکه کارمندان فکر می کنند، مدیر همه چیز را می داند. اگر قرار است تغییری ایجاد شود، دست مدیر است، تصمیمات را مدیر باید بگیرد،  مدیر نیاز به کمک ندارد و...

این موضوع وقتی تو فرهنگ اسطوره پرست ما ایرانی ها می آید، شدید تر هم می شود. همه در شرکت ها خودشان را کارمندانی می پندارند که باید تصمیمات مدیریت را اجرا کنند و هر جا آن تصمیمات با سلیقه شان جور در نمی آمد، کلی حرف بزنند و حاشیه سازی کنند.

در اینکه فضای مدیریت ما هم به ترویج و اشاعه این فرهنگ و ساختار دامن زده، شکی ندارم و قبول دارم که تغییر در این فضا، نیاز به تغییر در روش های مدیریتی ماست ولی در جایی که این ساختار تغییر داده شده هم این نگرش وجود دارد.

یکی از روش هایی که جدیدا استفاده می کنم و تقریبا خوب هم جواب داده است، اعلام نیاز به کمک است. واضح و روشن می گویم که در این مساله نیاز به کمک دارم. خیلی از مدیران فکر می کنند اگر اعلام نیاز به کمک کنند، در واقه وجهه مدیریت خودشان را زیر سوال می برند ولی باید پذیرفت در که دنیای کاری تخصصی امروز، مدیر همه چیز را نمی داند و در خیلی قسمت ها نیاز به کمک دارد. این اعلام نیاز، کارمندان را نیز تشویق به همکاری می کند.

از تجربه ها استفاده کنیم

آخر سال گذشته، بحث ارزیابی عملکرد بود. نشستم و نگاهی به اهدافی که در این پست نوشته بودم انداختم. در مورد اینکه شرایط چگونه بود و تحلیل های آن جداگانه می نویسم. ولی کار اشتباهی که من انجام دادم این بود که برای سال جدید، بدون توجه به رویه قبلی اهداف را تعیین کردم. در واقع با توجه به مشکلاتی که در اجرای اهداف سال گذشته برخوردم، به جای اصلاح اهدافی که مشکل داشتند و انجام اصلاحات بر روی همان سیستم قبلی، سیستم جدیدی را درست کردم. 

اغلب کارهای ما اینگونه است. تا یک مسیری با مشکل مواجه می شود، به کل مسیرمان را عوض می کنیم. هیچوقت از تجربه کاری مان استفاده می کنیم. کاری که کشورهای توسعه یافته، دقیقا برعکسش را انجام دادند. از تجربیات همدیگر استفاده کردند و سعی کردند همان مسیر و سیستمی که دچار مشکل شده بود را اصلاح کنند و اینگونه به راهکارهای برتری رسیده اند که حاصل از تجربه پیاده سازی در سازمان ها و شرکت های مختلف است. کاملا با معایب و مزایای آن آشنا هستند و روز به روز به اصلاح آنها می پردازند. ما در شرکت هایمان کلی دانش و تجربه داریم که تنها خاک می خورند. کسی از آنها استفاده نمی کند و برای هر کاری، هر شخصی با توجه به سلیقه خودش یک راه جدید اختراع یا ابداع می کند.