درس های آموختنی از فرود هواپیمای 727
1- استفاده از دستورالعمل ها: هنگام باز نشدن چرخ ها، اولین کاری که انجام می دهند، رجوع به دستورالعمل و اجرا و پیاده سازی کامل آن است، تا مطمئن بشوند که بحران اینگونه حل می شود یا نه. شاید در هواپیما این کار بدیهی بیاید و رعایت دستورالعمل ها جزو آموزش های آنهاست ولی در مدیریت، در شرایط بحران، کمتر کسی به مدل ها و تجربیات دیگران توجه می کند. در این شرایط اتفاقا اکثرا تصمیمات سریع و بدون توجه به موارد دیگر است.
2- برقراری ارتباط با دیگران: کاپیتان شهبازی و تیم پرواز می توانستند خود در مورد این موضوع آگاه باشند و مسافران چیزی ندانند. ولی ارتباط برقرار کردن با کلیه تیم از یک طرف و مدیریت استرس مسافران از طرف دیگر، کار بسیار جالبی بود که در همراهی مسافران بسیار تاثیر گذار بوده است.
3- تغییر شیوه مدیریت: در شرایط بحران خواه ناخواه، شیوه مدیریت باید عوض شود. اصرار بر مدیریت مشارکتی در شرایط بحران اصلا صحیح نیست. تصمیمات را باید یک نفر بگیرد، همانطور که کاپیتان شهبازی هنگام فرود در خصوص محل فرود علیرغم صحبت با مسافران، خودشان تصمیم گرفتند.
4-رعایت همه جوانب در تصمیم گیری ها: همانطور که قسمت اول گفتم، تصمیم گیری ها در شرایط بحران، اغلب سریع و بدون توجه به همه جوانب است. خلبان پرواز، برای تصمیم گیری در محل فرود، همه جوانب را در نظر گرفتند که در مصاحبه به خوبی توضیح داده اند.
5- از همه ابزارها استفاده کردن: نکته بسیار جالب و آموزنده در این اتفاق، استفاده از ابزارها و وسایل دیگر هواپیما، جهت فرود بدون چرخ بود. موضوع مهمی که اغلب در شرایط بحران، حواسشان به ابزارها و وسایلی که در اختیار دارند نیست و در اغلب شرایط ترس باعث مدیریت ناصحیح بحران می شود. از دست رفتن یک ابزار مهم، مثل چرخ جلوی هواپیما که نقش مهمی در فرود ایفا می کند، را می توان با استفاده از ترمزهای چپ و راست برطرف نمود.